Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-05-02@01:50:38 GMT

چهلمین شماره سه نقطه درباره چهل سالگی منتشر شد

تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۵۳۸۶۷

چهلمین شماره سه نقطه درباره چهل سالگی منتشر شد

به گزارش خبرنگار مهر، شماره چهلم ماهنامه سه‌نقطه (مکتوب طنز [+ جد] فارسی) ویژه «چهل‌سالگی» شامل یادداشت‌هایی از تجربه آدم‌ها از چهل‌سالگی، احساسات، ترس‌ها و بحران‌هایشان و باور به اینکه سن فقط یک عدد است تا جوانی کجایی که یادت بخیر، به تازگی منتشر شده و روی پیشخان آمده است.

این شماره از مجله مذکور تقدیم شده به چهل‌ساله‌ها، آنها که روزی چهل‌ساله بوده‌اند و آنها که روزی چهل ساله خواهند شد و احسان عبدی‌پور، رضا ساکی، هادی مقدم‌دوست، امرالله احمدجو، سیدعبدالجواد موسوی از جمله نویسندگان شماره ۴۰ ماهنامه سه‌نقطه هستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در پیش درآمد این شماره رضا ساکی از تفاوت چهل‌سالگی در میان افراد نوشته است و گفته: «وقتی از چهل‌سالگی حرف می‌زنیم باید بدانیم چهل‌سالگی داریم تا چهل‌سالگی. یعنی همیشه این‌طور نیست که آدم به چهل‌سالگی برسد و پخته بشود و در اوج کمالات باشد. هستند آدم‌هایی که تازه سر چهل‌سالگی مغزشان تاب برمی‌دارد و آدم دیگری می‌شوند و عقاید تازه‌ای پیدا می‌کنند یا آنقدر فشار تورم و گرانی را تحمل کرده‌اند که در چهل‌سالگی فرسوده شده‌اند. برخی هم به جبر جغرافیا در همان جوانی موی سپید می‌کنند. یعنی این‌طوری هم نیست که چهل‌سالگی وقت پختگی باشد.»

محسن رضوانی نیز از تجربه سال تحویلی که ماهی به‌دست پشت در خانه مانده نوشته است «لاجرم و لابد، ناگزیر و ناگریز، عجالتاً نشسته‌ام توی کوچه، کنار سقاخانه، رو به قبله، می‌خواهم سال نوام را با این ماهی گلی دم‌سیاه استخوانی تحویل‌کنم. هفت سینم، سنگ‌های خرده‌پُرده کوچه است و سبزه روییده بیخ دیوار و سقاخانه کوچک محله و ساعتی که به مچ بسته‌ام و سنجاقی که از بی‌هنری زده‌ام جای دکمه افتاده پیراهن و سکه پانصدتومانی ته جیبم که آلیاژش گران‌تر از قیمت خودش تمام شده است. بعلاوه سکوتی که محله را برداشته».

در ادامه امرالله احمدجو با نثر همیشگی‌اش از قصه‌های تخم‌مرغ بر سر سفره هفت سین نوشته است: «درویش که پیدا بود تعجبش راست و واقعی است گفت: «این وقت و موقع که من باید بروم بالا پشت‌بام دعا بخوانم و سر سال تحویل به کلمه آخر دعا برسم و با جارچی سال نو، عید همه مبارک بگوییم، وقت بازی دارم؟ کل‌کریم دوباره پرروگی کرد: پس چرا گفتید، که حالا دعا یادتان آمده؟ گفت: حقّن حقّا من همچه چیزی نگفتم. چرخش تخم مر غ هم… یک‌کم مکث کرد، چهره‌اش به لبخن های معنی نامعلوم روشن شد و معنی نامعلوم‌تر گفت: هر که گفته، حقّن حقّا گولتان داده! بروید خانه‌هاتان که وقت زیادی به سال تحویل نمانده.... و رو کرد به سمور: برویم!

ابراهیم افشار این بار از خاطرات نوروز در دهه‌های پیش نوشته است. «بیا در آغوشم بگیر و مرا به گشت‌وگذار نوروزی در سال ۱۳۱۱ ببر. بیا اطلاعیه بلدیه تهران را در گوشم بخوان که به مردم طهران هشدار می‌دهد: «توجه توجه. اعمال زیر از نظر نظافت‌شهری ممنوع است و مرتکبین‌اش تعقیب و مجازات خواهند شد: شست‌وشوی البسه و فرش و ظروف در مجاری آبِ کوچه‌ها و خیابان‌ها یا قنوات داخل و خارج شهر قدغن است و نیز تکانیدن فرش و ریختن کثافات چاه مستراب در معابر عمومی.

بیا در آغوشم بگیر و مرا به عیدهای ۱۳۱۰ ببر. به رستوران دوزدوزانی که «خورشتِ خروس اخته» اش در سراسر جهان حرف نداشت. یا به هتل فرانسه که «مادام بارنا اوت» فرانسوی تاسیسش کرده و اولین بیفتک‌ها را برای جماعت اعیان به فروش گذاشته بود. بیا مرا به کنسرت شبانه عارف قزوینی و میرزاده عشقی در گراندهتل لاله‌زار ببر. یا به کافه بانزاکت «لگانته» در بهارستان که ردیف کَرت گل‌سرخ‌ها و شب‌بوها حیاطش را می‌آراست و لذت گشت‌شبانه آدم تکمیل می‌شد.»

مریم حسن نژاد که به تازگی وارد چهلمین سال زندگی‌اش شده است نوشته: «یکی از چیزهایی که چهل به بعد به سراغ آدم می‌آید استغناست. یعنی اگر آدم نرمالی باشید ولی زودتر نفهمیده باشید، در چهل سالگی دیگر قطعاً فهمیده‌اید که گنج قناعت برترین گنج‌هاست و کنج عافیت بهترین کنج‌هاست و به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است و دنیا فانی و رفتنی است و نباید محض دنیا مال اندوخت. آدم تا وقتی جوان است در برابر حقیقت فانی بودن و رفتنی بودن مقاومت می‌کند.

از اینجا که ما هستیم پنجاه دور می‌نماید و به پنجاه ساله‌ها می‌خندیم ولی درواقع دور نیست. شاید بگویید اینها عدد است و واقعاً اهمیت ندارد ولی دارد. همین عددها هستند که استخوان‌ها را می‌فرسایند و صورت‌ها را افتاده می‌کنند و بین مای امروز تا سال بعد و بعدتر تفاوت ایجاد می‌کنند. این حرف‌های گول‌زنک که سن عدد است و دل باید جوان باشد و فلان را کنار بگذارید. عدد خودش همه‌چیز است و مستقیم بر دل اثر می‌گذارد.»

هادی مقدم‌دوست کارگردان و فیلمنامه‌نویس در یادداشتی به سن و سال حافظ در زمان سرودن یکی از ابیاتش گیر داده و نوشته: «ما می‌خواهیم بدانیم حافظ از چندسالگی قضیه لاف چاکری (چه برای رفاقتش با خواجه جلال‌الدین یا هر اظهار ارادت عرفانی حتی) را شروع کرده است. ما درواقع به دنبال سال آغازین و مبدأ قضیه لاف چاکری هستیم تا مقدمات فهم رسیدن به پاسخ عمیق‌تری را پیداکنیم. این نکته بسیار مهمی‌ست و همین است که بار دیگر اثبات می‌کند که پرسش بسیار مهم‌تر از پاسخ است. مثل همین سوال یا همان پرسش کنترل شیفت دو.

همچنین سیدعبدالجواد موسوی در یادداشتش از مزایای چهل‌سالگی نوشته است. از عقلی که چهل به بعد تازه کار می‌افتد: «می گویند مرد در چهل سالگی عقلش کامل می‌شود. نمی دانم دقیقاً منظورشان چه بوده اما اگر منظورشان این بوده که واقع بین می‌شوند به نظرم خیلی هم بیراه نگفته‌اند. ای کاش زندگی اصلاً ًاز چهل سالگی شروع می‌شد. یعنی دست کم مردان اجازه نداشتند قبل از چهل سالگی تصمیمی بگیرند. اصلاً کی گفته بچه شانزده ساله عقلش می‌رسد حق سرنوشتش را تعیین کند؟ خلاف قاعده دموکراسی است؟ باشد. گور پدر دموکراسی. مهم سرنوشت بشر است که توسط مشتی نارس عقل رقم می‌خورد و این فجایع به بار می آید.»

در ادامه رضا سعیدی ورنوسفادرانی از چی فکر می‌کردیم چی شد در چهل‌سالگی نوشته است: «لعنت به این زندگی… من فکر می‌کردم در این سن حداقل دو اسکار داشته باشم. رویایی که حتماً اصغر فرهادی هم در سی سالگی داشته و حال، او به آن رسیده و من حتی نزدیک به آن هم نیستم. یعنی حتی دور هم نیستم، چون در دور بودن باز امید رسیدن هست اما جایی که من هستم حتی نزدیک به سیمرغ بخش آرای مردمی که امسال از جشنواره حذف شده هم نیستم. یعنی حتی به جشنواره صد هم نزدیک نیستم. نیستم و هرچه می‌گذرد از همین دور بودن هم دورتر می‌شوم. آنقدر دور که ممکن است از آن طرف برسم به جشنواره برلین و جایزه یک عمر فعالیت بی ثمر هنری را بگیرم.

جلال سمیعی در یادداشتش می‌زند زیر تمام باورهای مربوط به پختگی در چهل‌سالگی: «یک حقیقت تاریخی که فقط چهل‌ساله‌ها با رسیدن به این مقام درکش می‌کنند، افسانه بودن پختگی و درک جامع از جهان و هستی در این سن است؛ که با اندکی نظرسنجی غیرعلمی هم پوچ بودن آن اثبات می‌شود. حقیقت را می‌توان پاره‌پاره در چک‌های برگشتی انبوهی از چهل و بیشترسالگان دید، که در سی‌وپنج‌سالگی با خود عهد کرده بودند چهل‌سالگی را سن بازنشستگی در نظر بگیرند و با راه‌اندازی «بیزینس» اسطوره‌ای‌شان، مشت محکمی بر دهان باجناق و لیچارگویان قدیمی خاندان خود یا همسر بزنند. پیاده‌روها و دادگاه‌های صالحه پرند از همین بازنشستگان به‌تقصیر، که یقین دارند یکی برایشان دعا گرفته بود، وگرنه سود سرشار آن ایده ناب تجاری انکارناپذیر بود».

از دیگر مطالب این شماره یادداشت مریم نظام دوست در مورد زنان و چهل‌سالگی‌ست: «چهل‌سالگی جایی از سن یک زن است که هر از گاهی از درد کمر و کتف و زانو می‌نالد، دچار افتادگی رحم و این چیزهاست، مشکوک به سرطان‌های زنانه است، هورمون‌هایش کم و زیاد می‌شوند، به چکاپ کامل و معاینه و آزمایش دوره‌ای روی می‌آورد، به حجامت و زالودرمانی و گیاهخواری اعتقاد پیدا می‌کند، هرچه می‌خورد نفخ می‌کند، قند و چربی و اوره و فشارش بالا و پایین می‌شود، دست و پایش زق‌زق می‌کنند، مچ پاهاش گاهی ورم می‌کند، با یک غوره سردی‌اش می‌کند و با یک مویز گرمی‌اش، لباس‌هاش یکی دو سایز برایش کوچک می‌شوند، بعضی رنگ‌ها از دایره انتخابش خارج می‌شوند و سیاه جایگزین همه‌شان می‌شود، توی مهمانی‌ها تلاش چندانی برای درخشیدن نمی‌کند، لباس‌های کوتاه و باز و خیلی تنگ یا خیلی گشاد را جایی دور از دسترس می‌گذارد».

در این شماره سیدمحسن امامیان به چهل روز حکومت داری مهدعلیا در تاریخ ایران پرداخته: «دوستعلی‌خان معیرالممالک در دفاع از جده بزرگ خود مهدعلیا قریب به این مضامین می‌گوید: صحیح اینکه آن نادره دوران در صورت به زیبایی و فربگی دیگر نسوان اندرونی نبود آما از موهبات معنی بهره‌ای بسزا داشت. بانویی پر مایه و با کفایت بود. بی‌محابا و همای آسمان بلند پروازی‌اش ماتحت به آشیان نمی‌سایید. هوشی سرشار داشت و خوش سیاست می‌کرد. شطرنج باز قهاری که مهره‌هایش را خوب می‌چید و می‌دانست کی و کجا از چه فن و بدلی استفاده کند. کی سر به لاک برد و چه زمانی کوروکدیل وار هجمه برده کپل گوره خرهای دربار را پاره کند.

مضاف بر اینها زیبایی در نگاه توست نه در آنچه می‌بینی. این را لیدی شیل همسر وزیرمختار بریتانیا درک کرده و می‌گوید مهدعلیا زنی زیبا و باهوش است که علاوه بر امورات اندرونی به امورات بیرونی و مملکتی دخالت می‌کرد. فی‌الواقع لیدی شیل «کیلی فارسی کم» وگرنه اوصاف دیگری در شأن ملکه مادر می‌نوشت».

در مطلبی با عنوان «مثل فرمول کوکاکولا» علی آینه‌ور به شرح جمله همه چیز زیر سر آخونداست پرداخته: «اگر وانگهی من ادعا کنم که منظور از خواص می‌تونه همون پدیده نام‌آشنای این مرزوبوم یعنی «آخوند» [هم] باشه عجیب نیست که مریدان تشنج کرده جامه‌دَر سر به جاده ساوه و توابع رباط کریم گذارند که: شیخنا چه جفنگی است؟ مگر آخوند همان عفریت دهشتناک رداپوش نیست که هرروز بالای منبر می‌رود و حرف‌های نچسب و بی‌مزه می‌زند و از عشق و صفای خلایق حرصش می‌گیرد و هرچی حال می‌دهد را حرام می‌کند؟ و من نیز خردمندانه دستی در ریش می‌کشم و می‌گویم: خود نامردشه».

همچنین نفیسه رحمانی در بخش نیم خط به آثار باستانی ایرانی که دارای پسوند و پیشوند چهل هستند و در ادامه به رسم و رسوم چله در قدم ترها پرداخته: «درخصوص برج چهل‌دختران سمنان، عقیده جالبی نیز وجود داشت و آن بخت‌گشایی برای دختران بود. دختران دم‌بخت برای باز شدن بخت خود، مشتی سنگ را از داخل بنا، به خارج آن پرتاب می‌کردند. اگر سنگ‌ها به فضای بیرونی می‌افتادند، دختران در همان سال در انتظار شوهر می‌ماندند و اگر سنگ‌ها درون بنا به زمین می‌افتادند، این دختران باید تا سال آینده صبر می‌کردند».

«در برخی از مناطق، برای باران‌خواهی، نام چهل‌کچل را بر زبان می‌آورند و به‌ازای هر کچل، یک‌گره بر ریسمانی می‌زنند، سپس ریسمان را می‌سوزانند. البته این اند نامردی و بی‌معرفتی نیست که آدم از اسم و رسم کچل‌های جنتلمن و عزیز استفاده کرده، سپس آنها را آتش بزند؟ من اگر کچل بودم و اسمم را برای این داستان می‌پرسیدند، بهشان دروغ می‌گفتم تا حالشان توی قوطی شود، یک زنبور هم توش».

در این شماره در بخش این روزها، احسان عبدی‌پور خاطره‌ای از یکی از رزمندگان هشت‌سال دفاع مقدس نوشته است: «کار به آنجا رسیده اردشیر، که مردهای قشنگ این سرزمین دیگر باور ناپذیرند. دورند مثل افسانه‌ها. ساختگی‌اند مثل انیمه‌ها. به‌نظرم خودت و رفیق‌های آن دو روز غم‌انگیزی که در محور کرخه، خط را نگه داشتید جمع بشید یک‌جایی و نهان مثل یک جواهر عتیقه، علیرضا ماهینی را از خاطراتتان بیرون بکشید مرورش کنید، بعد بپیچیدش تو دل یه پارچه‌ای تا سال بعد. پیِ بیشترش نگرد. برای خودت هم شر میشه. این آدمی که تو نشونم دادی، روزگار حاضری رو برنمی‌تافت. نمی‌نشست. یک کاری می‌کرد. بگذار اسمی باشد روی خیابونی مابین بهمنی و مُخ‌بُلند. گلوله در مانیفست یک پارتیزانِ عارف با اکسیژن هوا یکی‌ست، کُشنده، خرابی موّاج در وطنی‌ست که بابتش خون داده».

محمود فرجامی در ادامه بخش این روزها، از ای نای اول و ای نای دوم که مخاطب ایرانی بین این دو دست به دست می‌شود نوشته است: «یکهو چشم باز کردیم دیدیم ای نای اول رفتند بغل ای نای دوم. بخواهم یک‌جوری بگویم که تا اعماق قضیه دستتان بیاید، این‌جوری حساب کنید که بولتن‌نویس فارس رفت توی العربیه فارسی. یا آقای ایشیمبالای سیمای ای نای اول، شد ستاره درجه یک اپوز در لس‌آنجلس. یک آقای دکتری بود رئیس فراکسیون اصلاح‌طلبان در مجلس هفتم بود، سال چهارم نمایندگی‌اش برای یک مآموریت رفت آمریکا و برنگشت. معاون وزیر ارشاد، شد مشاور معاون خادم بن‌سلمان. فعال حقوق بشر، پرید بغل آدمخواران مریم مهر تابان تیرانا».

در ادامه همین بخش مهدی شریفی از بازی دلار در زندگی روزمره ما ایرانی‌ها نوشته است: «این روزها که دلار شده پنجاه‌وپنج هزار تومان، به این فکر می‌کنم که صدقه دلاری مشترک من و علی، چطور توسط خدا محاسبه می‌شود؟ فرشته‌ها قیمت دلار را با نوسانات بازار ارز ایران برایمان ثبت می‌کنند یا با قیمت ثابت دلار در عراق؟ یعنی روزی که عمر ما به پایان رسید و شب اول قبر نکیر و منکر آمدند سراغمان، به حساب ما سه‌میلیون صدقه ثبت می‌شود یا به قیمت امروز، پنج‌میلیون و پانصد تومان؟ اگر فرض کنیم آن‌طور که تحلیل‌گران داخلی و خارجی پیش‌بینی می‌کنند، دلار برسد به صدهزار تومان، خدا فرشته‌ای چیزی را مأمور کرده که صدقه ما ده‌میلیون تومان حساب شود؟ من حتی دارم به این فکر می‌کنم که اگر همچنین چیزی هست، نوسانی چیزی بگیرم و در بالاترین نرخ ارز، قاتلی استخدام کنم و برنامه‌ای برای پایان دادن به زندگی‌ام بچینم بلکه سود بیشتری از آن صد دلار بر باد رفته بکنم».

حمیده‌سادات لطیفی از روزمرگی‌های یک زن خانه‌دار در این روزها نوشته و گفته است: «حوصله سارا دیگر سر رفته بود گوشی را بهش دادم که بازی کند. گریه حانا درآمد. خانمی که ردیف عقب نشسته بود با یک بسته چی‌پف در دست آمد. گفت: بچه حتماْ خوراکی را دیده دلش خواسته که دارد گریه می‌کند. همینجور که داشتم می‌گفتم نه نمی‌خواهد و اینها دیدم دستم بی‌هوا حالتِ سائلانه «بریز تو دستم» قرار گرفته و خانمی که انگار او هم مادربزرگ میانسال یکی از اطفال مریض بود، دارد چی‌پف را در دستم می‌ریزد».

این ماهنامه با قیمت ۱۲۵ هزار تومان عرضه شده است.

کد خبر 5735965 فاطمه میرزا جعفری

منبع: مهر

کلیدواژه: دکه نشریات معرفی نشریات مجله طنز سه نقطه معرفی کتاب کتاب و کتابخوانی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تازه های نشر محمد مهدی اسماعیلی انتشارات سوره مهر معرفی نشریات کارگروه ساماندهی مد و لباس کشور اتاق اصناف تهران حامد علامتی نشر 27 بعثت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باغ موزه دفاع مقدس ترجمه چهل سالگی چهل سالگی چهل ساله هم نیست

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۵۳۸۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زنان در چه سنی دیگر توانایی باروری نخواهند داشت؟

به گزارش گروه اجتماعی ایسکانیوز، گیتا فرشاد اظهارکرد: در انسان تولید تخمک‌ها در طول هفته ۲۰ بارداری ۶ تا ۷ میلیون است و در زمان تولد این مقدار به یک تا ۲ میلیون کاهش پیدا می‌کند، در زمان بلوغ نیز تخمک‌ها به ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تخمک می‌رسد و در سن ۳۵ تا ۴۰ سالگی تولیدمثلی یک خانم فقط ۴۰۰ تخمک آزاد می‌شود و بقیه تخمک‌ها هدر می‌روند.

بیشتر بخوانید: نرخ موالید در کشور به چه دلایلی کاهش پیدا کرده است؟

وی افزود: در سن ۴۰ سالگی میزان تخمک‌ها به ۲۵ هزار تخمک کاهش پیدا می‌کند و در سن نزدیک به یائسگی به هزار تخمک می‌رسد، پیری تولیدمثلی مدت‌ها قبل از اینکه علائم بالینی خودش را نشان دهد آشکار می‌شود در این مدت قاعدگی‌ها منظم است ولی طول و دوره سیکل‌های قاعدگی به‌مرور کوتاه می‌شود و در سن ۴۲ سالگی به حداقل میزان خودش می‌رسد.

متخصص زنان، زایمان و نازایی بیان کرد: در سن ۴۲ سالگی میزان باروری به انتها رسیده و یا نزدیک به انتها قرار دارد، معمولاً ۴۶ سالگی متوسط یائسگی است که در برخی خانم‌ها در ۴۳ سالگی و در برخی دیگر تا ۵۴ سالگی هم ممکن است یائسگی به تأخیر بیفتد.

وی با بیان اینکه ژنتیک در ذخیره تخمدان نقش دارد، تصریح کرد: اگر مواردی چون اعمال جراحی، شیمی‌درمانی، رادیوتراپی و عوامل محیطی که می‌تواند تخمدان را تخریب کند را کنار بگذاریم ژنتیک در ذخیره تخمدان نقش دارد، حتماً شنیده‌اید در ختر خانم‌هایی که مادرانشان زود یائسه می‌شوند نیز یائسگی زودتر اتفاق می‌افتد و این موضوع نشانگر نقش ژنتیک در ذخیره تخمدان است.

فرشاد ادامه داد: علاوه بر اینکه تعداد فولیکول‌ها در یک خانم با افزایش سن کم می‌شود کیفیت تخمک‌ها هم کاهش می‌یابد البته ممکن است با کم شدن کیفیت تخمک، خانم در سن بالا باردار شود اما این بارداری به انتها نرسیده یعنی بارداری موفق اتفاق نخواهد افتاد و در این شرایط میزان سقط و ناهنجاری‌های کروموزومی در تخمک‌ها افزایش پیدا می‌کند، این خطر اگرچه تا سن ۳۵ سالگی کمتر است اما در سن ۴۰ سالگی این میزان به ۷۰ درصد و در سن ۴۵ سالگی نزدیک به ۱۰۰ درصد می‌رسد یعنی نزدیک به ۱۰۰ درصد تخمک‌های خانم ۴۵ ساله ناهنجاری دارند و این موضوع نقش سن در باروری یک خانم را نشان می‌دهد.

وی خاطرنشان کرد: آزمایش‌های متفاوتی وجود دارد که ذخیره تخمدان را تا حدی به ما نشان می‌دهند یکی از آزمایش مهم و کاربردی آزمایش هورمون AMH است این هورمون از فولیکول‌های بدوی در زمان جنینی ترشح می‌شود تا زمانی که فولیکول به ۲ تا ۵ میلی‌متر می‌رسد و سپس ترشح آن متوقف می‌شود بنابراین هرچه تعداد فولیکول‌های تخمدان بیشتر باشد میزان هورمون بیشتر می‌شود.

متخصص زنان، زایمان و نازایی گفت: با افزایش سن وقتی تعداد فولیکول‌ها کم می‌شود میزان این هورمون هم کمتر خواهد شد و این هورمون به خاطر اینکه در طول سیکل قاعدگی خانم تغییرات ناچیزی دارد به‌راحتی می‌توانیم ذخیره تخمدان را حدس بزنیم البته سونوگرافی واژینال، تعیین تعداد و اندازه فولیکول‌ها که توسط متخصصین زنان انجام می‌شود می‌تواند شکست درمان و یا موفقیت درمان و ناباروری را نشان دهد.

منبع: ایسنا

انتهای پیام/

کد خبر: 1229044 برچسب‌ها دانستنی ها

دیگر خبرها

  • یازده ستاره تیم ملی ایران که زود خاموش شدند
  • آغاز برنامه‌های «تا صد سالگی باستانی پاریزی»
  • زنان در چه سنی دیگر توانایی باروری نخواهند داشت؟
  • یک عامل مهم ابتلا به یائسگی زودرس
  • والدین با استقلال‌طلبی نوجوانان مواجهه منفی نداشته باشند
  • برای 20 سالگی درگذشت گل آقا
  • قصه درخشان کاپیتان تیم ملی 18 ساله شد
  • گزینه‌های خارجی هدایت تیم ملی بسکتبال
  • نصرالله شیرین‌آبادی، نوازنده موسیقی درگذشت
  • در چه سنی میزان باروری زنان به انتها می‌رسد؟